جدول جو
جدول جو

معنی چپ شدن

چپ شدن
چپه شدن، واژگون شدن، احول شدن
کنایه از با کسی بد شدن و کینۀ او را به دل گرفتن، دشمن شدن
تصویری از چپ شدن
تصویر چپ شدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چپ شدن

چپ شدن

چپ شدن
منحرف شدن، واژگون گردیدن، طرف دار سیاست دست چپی شدن
چپ شدن
فرهنگ فارسی معین

چپ شدن

چپ شدن
کنایه از منحرف گردیدن باشد. (برهان) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). کنایه از منحرف شدن باشد. (آنندراج) ، کنایه از نقیض گرفتن باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چپ افتادن. بدشدن. دشمن شدن. رجوع به چپ افتادن شود، چپ شدن چشم، احول شدن. دوبین شدن. احول گردیدن. لوچ شدن، متمایل بسمت چپ شدن. چپه شدن
لغت نامه دهخدا

چپ زدن

چپ زدن
از راه دیگر رفتن، راه را کج کردن، تندروی در عقاید سیاسی
چپ زدن
فرهنگ فارسی معین