جدول جو
جدول جو

معنی چامه زن

چامه زن
نوازنده، خواننده، کسی که نغمه و سرودی را با ساز بزند یا بخواند، برای مثال بدان چامهزن گفت کای ماه روی / بپرداز دل، چامۀ شاه گوی (فردوسی - ۶/۴۸۱)
تصویری از چامه زن
تصویر چامه زن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چامه زن

چامه زن

چامه زن
ساززن. موسیقی دان. آهنگ نواز. نغمه زن. آنکه سرود ونغمه در دستگاه موسیقی ساز کند و بوسیلۀ یکی از آلات موسیقی بنوازد یا بخواند. کسی که خواندن یا زدن نغمه و سرود را در دستگاههای موسیقی داند:
بدان چامۀ زن گفت کای ماهروی
بپرداز دل چامۀ شاه گوی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

چامه زدن

چامه زدن
سرود گفتن. نغمه نواختن. تصنیف مخصوص را در دستگاههای موسیقی خواندن یا نواختن. شعری را با آهنگ خواندن یا بوسیلۀ یکی از آلات موسیقی نواختن:
همه چامۀ رزم خسرو زدند
زمان تا زمانی ره نو زدند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

جامه کن

جامه کن
محلی در سر حمام که جامه ها را در آنجا از تن در آورند و داخل حمام شوند جامه خانه گرمابه سربینه
فرهنگ لغت هوشیار