معنی جزایر - فرهنگ فارسی عمید
معنی جزایر
- جزایر
- جزیره ها، قطعات زمینی در وسط دریا که از هر طرف آب آن را احاطه کرده باشد، آداک ها، اداک ها، آدک ها، آبخوها، آبخوست ها، جزها، جمع واژۀ جزیره
تصویر جزایر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جزایر
جزایر
- جزایر
- جمع جزیره، از پارسی گزیرک ها آبخوست ها جمع جزیره آبخست ها جزیره ها
فرهنگ لغت هوشیار
جرایر
- جرایر
- جریره ها، گناه ها، بزه ها، جنایت ها، جمعِ واژۀ جریره
فرهنگ فارسی عمید