معنی تنخواه دار - فرهنگ فارسی عمید
معنی تنخواه دار
تنخواه دار
کسی که برات و حواله در دست دارد، آنکه مستمری و مواجب می گیرد
تصویر تنخواه دار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تنخواه دار
تنخواه دار
تنخواه دار
آنکه مواجب می گیرد و برات دارد. (ناظم الاطباء). دارندۀ تنخواه. رجوع به تنخواه و دیگر ترکیبهای این کلمه شود
لغت نامه دهخدا
تنخواه داری
تنخواه داری
مواجب سالیانه گرفتن و داشتن. (ناظم الاطباء). رجوع به تنخواه و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تنخواه دادن
تنخواه دادن
پول دادن. مال دادن. برات دادن. وظیفه دادن: غیر داغ از حاصل دنیا نصیب ما نشد همچو ماهی خوش زری ما را جهان تنخواه داد. محمد قلی سلیم (از بهار عجم) (آنندراج). رجوع به تنخواه و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.