معنی تلهب - فرهنگ فارسی عمید
معنی تلهب
- تلهب
- افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، ضرام، گر زدن، توقّد، التهاب، گر کشیدن، اشتعال، شعله زدن، اضطرام
تصویر تلهب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تلهب
تلهب
- تلهب
- افروخته شدن و روشن گردیدن آتش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شعله زن شدن آتش و زبانه کشیدن آتش. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا