جدول جو
جدول جو

معنی تلاعب

تلاعب
بازی کردن، چیزی در دست گرفتن و خود را بیهوده با آن سر گرم ساختن، به تفنن کاری کردن، قمار کردن، کاری به قصد تفریح یا ورزش انجام دادن
تصویری از تلاعب
تصویر تلاعب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تلاعب

تلاعب

تلاعب
بازی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا