معنی تطفل - فرهنگ فارسی عمید
معنی تطفل
- تطفل
- طفیلی شدن، ناخوانده به مهمانی رفتن، حالت کودکان به خود گرفتن
تصویر تطفل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تطفل
تطفل
- تطفل
- طفیلی کردن. (تاج المصادر بیهقی). ناخوانده به مهمانی آمدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). طفیلی شدن. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، خوی کودکان گرفتن مرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تطول
- تطول
- بیشخواهی، سپاسگزاری، درازش دراز گشتن فزونی جستن، سپاس نهادن
فرهنگ لغت هوشیار