رشته، نخ، مقابل تار، رشته ای که در پهنای پارچه بافته می شود، برای مثال بیاموختشان رشتن و تافتن / به تار اندرون پود را بافتن (فردوسی - ۱/۴۲)، پوده رشته، نخ، مقابلِ تار، رشته ای که در پهنای پارچه بافته می شود، برای مِثال بیاموختشان رشتن و تافتن / به تار اندرون پود را بافتن (فردوسی - ۱/۴۲)، پوده