جدول جو
جدول جو

معنی پسک

پسک
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، پش، کنگر، مرغ حق، کوف، مرغ شباویز، کوکن، چوگک، شباویز، بوم، کول، مرغ بهمن، بیغوش، کوچ، کلیک، پشک، چغو، بایقوش، کلک، پژ، آکو، هامه، بوف، مرغ شب آویز، اشوزشت
تصویری از پسک
تصویر پسک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پسک

پسک

پسک
گوساله ی خردسال، با زبان تحبیب و نوازش سخن گفتن، خاکستر، کرک، دودی که به هنگام روشن کردن بخاری از آن برخیزد.، ضایعات چوب که هنگام برش به صورت تخته های بی شکل درآید، نیم تنه ی بی آستین نمدی
فرهنگ گویش مازندرانی

بسک

بسک
پارسی تازی شده ساخته شده از بس بس است تو را بس کن اکلیل الملک بس است ترا بسیار است ترا: (نک شبانگاه اجل نزدیک شد - خل هذا اللعب بسک لاعد) (مثنوی. نیکلسن. دفتر 5 ص 297)، پنبه پیچیده و فتیله کرده جهت رشتن
فرهنگ لغت هوشیار