معنی پایه پایه هر چیز شبیه پا مثلاً پایۀ میز، پایۀ صندلی، کنایه از پی، بنیاد، شالوده، قاعده، اساس، کنایه از قدر، مرتبه، درجۀ کارمند در اداره، رتبه، زینه، پلهپایه پایه: پله پله، کنایه از درجه به درجه تصویر پایه فرهنگ فارسی عمید