معنی پابند پابند پابند، ریسمانی که با آن پای حیوان یا اسیر یا مجرم را ببندند، پاوند، پای بند، پای وند، چدارکنایه از مقید، گرفتار، کنایه از کسی که به کاری یا شخصی علاقه مند باشد، بخو، قیدپابند شدن: مقید شدن، گرفتار شدن، کنایه از عاشق شدن تصویر پابند فرهنگ فارسی عمید