معنی برانغار
- برانغار
- جناح راست، طرف راست، مقابل میسره، میمنه، جناح ایمن، مشأمه، طرف راست لشکر
واژههای مرتبط با برانغار
برانغار
- برانغار
- مغولی راستگروه فوج جانب دست راست میمنه مقابل جوانغار
برانغار
- برانغار
- به مغولی طرف دست راست باشد. (فرهنگ لغات تاریخ وصاف). فوج جانب دست راست... که به عربی آنرا میمن خوانند. (آنندراج). در مقابل جرانغار. طرف راست. طرف دست راست. میمنه از جناح لشکر. (ناظم الاطباء). فوج جانب دست راست. میمنه. مقابل جوانغار. (فرهنگ فارسی معین) : سیم به حسن اهتمام میرزا میرانشاه تعلق پذیرفته ضبط برانغار به وی اختصاص یافت و چهارم بوجودامیر حاجی سیف الدین تزیین گرفته او نیز بدست راست شتافت. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 450). و رجوع به جوانغار در همین لغت نامه شود
برانکار
- برانکار
- تخت روان
برانقار
- برانقار
- مغولی راستگروه فوج جانب دست راست میمنه مقابل جوانغار
جرانغار
- جرانغار
- مغولی ستون چپ جانب دست چپ میسره مقابل برانغار
جرانغار
- جرانغار
- جِناحِ چَپ، طرف چپ، مقابلِ مِیمَنِه، مَیسَرِه، جِناحِ اَیسَر، طرف چپ لشکر
برانکار
- برانکار
- برانکارد، تختی که بیماران و مجروحان را روی آن می خوابانند و حمل می کنند
جرانغار
- جرانغار
- جانب دست چپ، میسره، مقابل برانغار
برانکار
- برانکار
- تختی که بیماران یا مجروحان را روی آن می خوابانند و از جایی به جای دیگر می برند