جدول جو
جدول جو

معنی آمودن

آمودن
ساختن، آراستن، برای مثال در آمودن آن همایون بنا / نماند ایچ باقی به گنجینه ها (دقیقی - ۱۱۳)، در رشته کشیدن، آماده کردن، آمیختن، درهم کردن، آراسته شدن، آمیخته شدن
تصویری از آمودن
تصویر آمودن
فرهنگ فارسی عمید