جدول جو
جدول جو
Ads

معنی آسودن

تصویری از آسودن
تصویر آسودن
آسودن
آسایش یافتن، آرام گرفتن، آرمیدن، برای مثال چه جوییم از این گنبد تیزگرد / که هرگز نیاساید از کار کرد (فردوسی - ۷/۶۲۸)، چه گنج ها که نهادند و دیگری برداشت / چه رنج ها که کشیدند و دیگری آسود (سعدی۲ - ۶۹۶)دست از کار کشیدن، استراحت، از کار و حرکت بازایستادن، آسوده شدن، در رفاه زندگی کردن
فرهنگ فارسی عمید