جدول جو
جدول جو

معنی اسب آبی

اسب آبی
حیوانی علف خوار با پاهای کوتاه، سر بزرگ، پوزۀ پهن، دهان گشاد، دندان های دراز، انگشتان پرده دار و پوستی به رنگ خاکستری یا خرمایی که در آب به خوبی شنا می کند و آن را برای گوشت و عاج دندانش شکار می کنند
تصویری از اسب آبی
تصویر اسب آبی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اسب آبی

اسب آبی

اسب آبی
جانوری چارپا و بزرگ جثه و ذوحیاتین، از طایفۀ سطبرپوستان، در سواحل رودهای افریقا و مصر علیا و سِنِگال. طول آن به 4 گز رسد و سر وی بزرگ و قوی است و اغلب در آب باشد. فرس النیل. فرس البحر. اسپ دریائی
لغت نامه دهخدا

سگ آبی

سگ آبی
حیوانی پستاندار از راستۀ جوندگان با سر گِرد، گوشهای کوچک، پاهای پرده دار، دم پَهن پوست لطیف و موهای خرمایی که در آب به خوبی شنا می کند و در کنار رودخانه ها به طور دسته جمعی خانه های محکم دو طبقه برای خود می سازند، در زیر شکمش غده ای معروف به جندِ بیدستر یا خایۀ سگ آبی قرار دارد که در طب قدیم به کار می رفت، سَمورِ آبی، بیدَستَر، بادَستَر، ویدَستَر، بیدَست، سَگ لاب، سَقلاب، هَزَد، قُندُس
سگ آبی
فرهنگ فارسی عمید