جدول جو
جدول جو

معنی ارجالون

ارجالون
فاشرا، گیاهی خاردار با تارهایی شبیه تاک و میوه ای سرخ رنگ و خوشه دار به اندازۀ نخود که به گیاهان و اشیای نزدیک خود می پیچد و مصرف دارویی دارد
سپیدتاک، سپیتاک، سفیدتاک، سیاه دارو، ماردارو، هزارشاخ، هزارکشان، هزارجشان، هزارافشان، بروانیا
تصویری از ارجالون
تصویر ارجالون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ارجالون

ارجالون

ارجالون
گیاهی است که مانند عشقه بر درختهاپیچد و آنرا کرم دشتی و بعربی کرمهالبیضا خوانند. (برهان قاطع). فاشرا. (فهرست مخزن الأدویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). فاشره. فاشیرا. فشاع. خسرودارو. هزارجشان. هزارافشان. انباسلوقی. سپیتاک. بروانیا. نخوش. و در جنگلها الاملیک گویند
لغت نامه دهخدا

ارکاوون

ارکاوون
رئیس و مهتر و قاضی بزرگ، مطلق نصرانی و مسیحی، ارکاون، ارکئون
ارکاوون
فرهنگ لغت هوشیار

ارغانون

ارغانون
لاتینی فرنود سنجی نامی که بر آموزش های ارستو نهاده اند. سازهایی ذوات اوتار و سازهایی که از تعداد زیادی لوله تشکیل شده و هوا را با واسطه داخل آن لوله ها دمند، سازیست که یونانیان و رومیان مینواختند ارگ، سازیست که خالی باشد بچرم کشیده و بر آن رودها بندند و آن سابقا مربع بوده مشابه صندوق ارغنن
فرهنگ لغت هوشیار

ارساطون

ارساطون
شاید از ارکتوم لاطینی، عاقونا. (بحر الجواهر). نعوظ و اختلاج شرم مرد همیشه و تمدّد اوعیۀ آب مردی
لغت نامه دهخدا

ارغانون

ارغانون
نام آلتی از آلات موسیقی یونانی و رومی مرکب از سه انبان بزرگ از پوست گاومیش کرده منضم به یکدیگر و بر سر انبان میانین انبان بزرگ دیگری وصل کرده و بر انبان سومی لوله های برنجین تعبیه شده و بر لوله ها سوراخها نهاده به نسبت های معلومه که از آنها آوازهای شادی یا اندوهناک چنانکه خواهند برآرند. (مفاتیح العلوم). نای انبان. رجوع به ارغنون شود
لغت نامه دهخدا

ارجیحون

ارجیحون
مصحف خرخجیون. دیوی که در خواب مردم را فراگیرد. رجوع به خرخجیون شود. و کلمه خرخجیون نیز ظاهراً شکستۀ کلمه لاطینی آن کالکاره باشد
لغت نامه دهخدا

ارکاون

ارکاون
رئیس و مهتر و قاضی بزرگ، مطلق نصرانی و مسیحی، ارکاون، ارکئون
ارکاون
فرهنگ لغت هوشیار