جدول جو
جدول جو

معنی هفت آبا

هفت آبا
هفت آسمان یا سیارات هفت گانه، هفت اورنگ، هفت ایوان، هفت بام، هفت بنا، هفت بنیان، هفت پرگار، هفت پوست، هفت خضرا، هفت سقف، هفت طارم، هفت طبق
تصویری از هفت آبا
تصویر هفت آبا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هفت آبا

هفت آبا

هفت آبا
کنایه از هفت آسمان. (برهان) :
زمانه را ز پی زادن چنو فرزند
عقیم گشت چهارامهات و هفت آباش.
سنائی
لغت نامه دهخدا

هفت آباد

هفت آباد
دهی است از بخش سلوانای شهرستان ارومیه دارای 230 تن سکنه. آب آن از رود باراندوز و محصول عمده اش غله و توتون است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

هفت آب

هفت آب
آب های بسیارومتنوع: (دهان بشست بهفت آب وخاک وتوبه کند بدست تو که نگوید چنین سخنهاباز) (کمال اسماعیل)
هفت آب
فرهنگ لغت هوشیار

هفت آب

هفت آب
هفت دریا. (یادداشت مؤلف) :
نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود
آنچه با خرقۀ زاهد می انگوری کرد.
حافظ.
- هفت آب شستن، کاملاً پاک کردن. بسیار خوب شستن:
رو سینه را چون سینه ها هفت آب شوی از کینه ها
آنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو.
مولوی
لغت نامه دهخدا

هفت سبع

هفت سبع
هفت هفت یک گواژ هفت پاره نپی (قرآن) نپی خوانان در یک هفته خواندن نپی راآغاز تا پایان انجام می داده اند روز نخست از فاتحه روز دویم از مائده روزسیم از یونس روز چهارم از بنی اسرائیل روز پنجم از شعرا روز ششم از والصافات و روز هفتم از قاف و گواژ هفت زمینه سخن خداوند یا پیام خداوند نوید (وعده) بیم (وعید) اندرز (وعظ) داستان (قصه) فرمان (امر) پرهیز (نهی) و آزبا (دعا)
فرهنگ لغت هوشیار

هفت زبان

هفت زبان
مجموعه هفت زبان معمول در عالم (بعقیده قدما) : (... به هفت زبان سخن میگوید)، زبانهای بسیار السنه متعدد
هفت زبان
فرهنگ لغت هوشیار

هفت طبق

هفت طبق
هفت اشکوب هفت اشکوب گواژ هفت پرده چشم هفت پرده چشم: (هرهفت طبق چنان جلایافت کزنه طبق آسمان ضیایافت) (تحفه العراقین)
هفت طبق
فرهنگ لغت هوشیار