معنی نارو زدن
- نارو زدننارُو زَدَن
- حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، گول زدن، غدر کردن، چپ رفتن، غدر داشتن، غدر اندیشیدن، اورندیدن، پشت هم اندازی کردن، دستان آوردن، حقّه زدن، شید آوردن، کید آوردن، فریفتن، نیرنگ ساختن، تنبل ساختن، مکایدت کردن، گربه شانه کردن، سالوسی کردن، ترفند کردن، مکر کردن، خدعه کردن، تبندیدن
خیانت کردن به کسیحیلِه کردن، فَریب دادن، کَلَک زدن، گول زَدَن، غَدر کَردَن، چَپ رَفتَن، غَدر داشتَن، غَدر اَندیشیدَن، اَورَندیدَن، پُشتِ هَم اَندازی کَردَن، دَستان آوَردَن، حُقِّه زَدَن، شَید آوَردَن، کَید آوَردَن، فَریفتَن، نِیرَنگ ساختَن، تُنبُل ساختَن، مُکایِدَت کَردَن، گُربِه شانِه کَردَن، سالوسی کَردَن، تَرفَند کَردَن، مَکر کَردَن، خُدعِه کَردَن، تَبَندیدَن
خیانت کردن به کسی
فرهنگ فارسی عمید