جدول جو
جدول جو

معنی قایق ران

قایق ران
رانندۀ قایق، کسی که قایق رانی می کند، پاروزن در قایق پارویی
تصویری از قایق ران
تصویر قایق ران
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قایق ران

قایق ران

قایق ران
بلمران لاکمران پچو ور (گویش سیستانی) آنکه شغلش راندن قایق است لکته چی
فرهنگ لغت هوشیار

قایق رانی

قایق رانی
بلمبرانی کرجیرانی پچووی (گویش سیستانی) شغل و عمل قایق ران
قایق رانی
فرهنگ لغت هوشیار

قهیقران

قهیقران
کرمکی است. (منتهی الارب). یک نوع کرمی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

قای خان

قای خان
پسر گون خان پسر اغزخان پسر قراخان اولین خان مشرق است، در زمان پادشاهی خاندان سیمجور آنها بسرزمین کنونی کوچانده شدند، (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 138)
لغت نامه دهخدا