معنی طمع دربستن - فرهنگ فارسی عمید
معنی طمع دربستن
طمع دربستن
حرص ورزیدن، زیاده خواهی، توقع داشتن، انتظار داشتن، طمع کردن
تصویر طمع دربستن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با طمع دربستن
طمع دربستن
طمع دربستن
رجوع به طمع بستن شود: روباه... طمع دربست که گوشت و پوست او فراخور آواز باشد. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
طمع بستن
طمع بستن
به طمع افتادن، حرص ورزیدن، زیاده خواهی، طمع کردن توقع داشتن، انتظار داشتن
فرهنگ فارسی عمید
طمع بستن
طمع بستن
طمع دربستن. طمع کردن. آزمند گردیدن. طمع افتادن. طمع آمدن. حریص گردیدن: بر در میرتو ای بیهده بستی طمعی از طمع صعب تر آن را که نه قید است و نه بند. ناصرخسرو. طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی. سعدی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.