جدول جو
جدول جو

معنی صلبیه

صلبیه
لایۀ سفید و کدر خارجی کرۀ چشم که از بافت محکم ساخته شده است، سفیدی چشم
تصویری از صلبیه
تصویر صلبیه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صلبیه

صلبیه

صلبیه
سفیدی چشم، پرده ای سفید و کدر در چشم که از الیاف محکم ساخته شده و قسمت اعظم کره چشم را احاطه کرده است
صلبیه
فرهنگ فارسی معین

صلبیه

صلبیه
سنگ فسان. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به صُلَّبی ّ شود
لغت نامه دهخدا

صلبیه

صلبیه
نام پردۀ هفتم از هفت پردۀ چشم که اندرون همه پرده ها است. (غیاث اللغات). طبقه ای از هفت طبقۀ چشم که منشاء آن اطراف غشاء صلب دماغی است که بر پشت عصبۀ مجوفه است
لغت نامه دهخدا

صالبیه

صالبیه
صالبیه درفارسی سالبیه: لاتینی تازی گشته مریم گلی از گیاهان مریم گلی
فرهنگ لغت هوشیار

صلایه

صلایه
سنگ پهن و هموار و سخت که در روی آن چیزی را بسایند، سرو خمره ای
صلایه
فرهنگ لغت هوشیار