جدول جو
جدول جو

معنی شاه بسه

شاه بسه
اکلیل الملک، گیاهی با برگ های بیضی شکل و گل های خوشه ای زرد که دم کردۀ آن در مداوای اسهال خونی، ورم معده و نزلۀ برونش ها نافع است
شاه افسر، گیاه قیصر، بسدک، ناخنک، شبدر زرد، یونجه زرد، بسک، بسه
تصویری از شاه بسه
تصویر شاه بسه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شاه بسه

شاه بسه

شاه بسه
دوایی است که به عربی آن را اکلیل الملک خوانند. (برهان) (شمس اللغات) (از رشیدی) (از جهانگیری) (از آنندراج). بمعنی اسپرک و اکلیل الملک. (منتهی الارب). رجوع به شاه افسر و اکلیل الملک شود
لغت نامه دهخدا

شاه بچه

شاه بچه
پسر شاه. فرزند شاه. بچۀ شاه:
فکند آن تن شاه بچه بخاک
بچنگال کردش جگرگاه چاک
دل شاه بچه برآمد بجوش
سپاه انجمن کرد و بگشاد گوش.
فردوسی.
هر آنگه که دارد به بیداد دست
دل شاه بچه نباید شکست.
فردوسی.
، در تداول عامه بر کودک مؤدب و آرام نیز اطلاق کنند: این پسر شاه بچه است و چون فرزند شاهان ادب گرفته و پرهیخته و مؤدب است
لغت نامه دهخدا

شاه بیت

شاه بیت
بیتی که از همه ابیات غزل یا قصیده بهتر و فصیح تر باشد
شاه بیت
فرهنگ لغت هوشیار

شاه تره

شاه تره
گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شَهتَرَج، شَیتَرَک، شَیطَرَه، سَرخیوس، هَلیانه، شاه تَرَج، خامِشه
شاه تره
فرهنگ فارسی عمید

شاه بیت

شاه بیت
بیتی که از همۀ ابیات غزل یا قصیده بهتر و فصیح تر باشد
شاه بیت
فرهنگ فارسی عمید