آنکه به پشت روی زمین دراز کشیده باشد، به پشت خوابیده، طاق باز، برای مثال فکنده سر نیزۀ جان ستان / یکی را نگون و یکی را «ستان» (اسدی - ۲۲۱) آستانه، درگاه، درگه، جلو در خانه، کفش کن، برای مثال به جای شنگرف اندر نگارهاش عقیق/ به جای ساروج اندر ستان هاش درر (فرخی - ۱۲۹ حاشیه) پسوند متصل به واژه به معنای ستاننده مثلاً جان ستان، دادستان، دل ستان، کشورستان