معنی سبک رای - فرهنگ فارسی عمید
معنی سبک رای
- سبک رای
- احمق، کودن، کم خرد، ابله، گول، تپنکوز، بدخرد، چل، غمر، کم عقل، خل، شیشه گردن، ریش کاو، خرطبع، دنگل، کهسله، دنگ، نابخرد، کانا، کاغه، بی عقل، تاریک مغز، کردنگ، لاده، غتفره، خام ریش، انوک، دبنگ، فغاک، گردنگل برای مثال برگردد بخت از آن سبک رای / کافزون ز گلیم خود کشد پای (نظامی۳ - ۳۸۱)
تصویر سبک رای
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سبک رای
سبک رای
- سبک رای
- کم عقل. بی خرد. احمق. نادان:
برگردد بخت از آن سبک رای
کَافزون ز گلیم خود کشد پای.
نظامی
لغت نامه دهخدا