جدول جو
جدول جو

معنی زونج

زونج
زویج، نوعی خوراک که از تکه های رودۀ گاو یا گوسفند پر شده از پیه و گوشت تهیه می شود، زنّاج، زیچک، لکانه
تصویری از زونج
تصویر زونج
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زونج

زونج

زونج
دهی از دهستان کلاترزان است که در بخش رزاب شهرستان سنندج واقع است و 300 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

زونج

زونج
عصیب و روده و مانند آن بود که فراهم نوردند گرد یا دراز. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 57). زونج و لکانه عصب بود. (حاشیۀ لغت فرس اسدی، ایضاً). روده های گوسفند باشد که با گوشت و پیه پر کرده قاق کنند و در وقت حاجت پزند و خورند... و به این معنی بجای نون یای حطی هم آمده است (زویج). (برهان) (از ناظم الاطباء) (از جهانگیری). روده ها که با پیه در هم پیچند و بریان کنند و مبار نیز گویند و بعضی بجای نون یای حطی گفته اند و واو مکسور خوانده اند. (فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) :
اگر من زونجت نخوردم گهی
تو اکنون بیا و زونجم بخور.
رودکی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 57).
همی ز آرزوی کیر خواجه را گه خوان
بجز زونج نباشد خورش به خوانش بر.
معروفی (از حاشیۀ لغت فرس اسدی، ایضاً).
عصیب و گرده برون کن وزو زونج نورد
جگر بیاژن و آگنج را به سامان کن.
کسائی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترنجیده رویش بسان ترنج
دراز است و باریک قد چو زونج.
طیان (از جهانگیری).
به حالیست خصمش که نزدیک او
چو لحم طیور است اکنون زونج.
شمس فخری.
رجوع به زویج شود
لغت نامه دهخدا

زویج

زویج
نوعی خوراکی که از قطعات روده گاو یا گوسفند آکنده از پیه و گوشت تهیه میکنند
فرهنگ لغت هوشیار