جدول جو
جدول جو

معنی زنگال

زنگال
قطعه ای چرم شبیه ساق چکمه که هنگام سواری به ساق پا می بندند
تصویری از زنگال
تصویر زنگال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زنگال

زنگار

زنگار
زنگ فلزات آیینه و جز آن اکسید مس، نامی است که به انواع مختلف استات مس به سبب رنگ سبز آنها داده اند. یا زنگار معدنی زاج سبز
فرهنگ لغت هوشیار

منگال

منگال
داسگاله، داس کوچک، علف بر، دَستگاله، دَستغاله، داس، آلتی آهنی و سرکج با دستۀ چوبی که دم آن تیز و دندانه دار است و با آن گیاه ها و حاصل مزارع را از روی زمین درو می کنند، جاخسوک، مِخلَب، خاشوش، جاخشوک، مِحصَد، جاغسوک
منگال
فرهنگ فارسی عمید

زنگار

زنگار
ماده ای سمّی به رنگ سبز که از عمل اسید استیک در سطح مس به وجود می آید، اکسید مس، زنگ آهن، زَنجار، ژَنگار، اَکسید دو کوئیور
زنگار معدنی: در علم شیمی زاج سبز
زنگار
فرهنگ فارسی عمید

چنگال

چنگال
پنجۀ دست انسان، در علم زیست شناسی پنجۀ درندگان و پرندگان، در کشاورزی آلت فلزی چهارشاخه به اندازۀ قاشق برای برداشتن قطعات غذا
چنگال
فرهنگ فارسی عمید