جدول جو
جدول جو

معنی روتازه

روتازه
خنده رو، گشاده رو، خندان، بسّام، فراخ رو، خوش رو، بسیم، طلیق الوجه، بشّاش، روباز، گشاده خد، تازه رو
تصویری از روتازه
تصویر روتازه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با روتازه

روتازه

روتازه
تازه رو. خوشرو. گشاده رو. بشاش:
به شمس الدین محمد گفت برخیز
بیار آن زاهد روتازه را تیز.
نظامی.
و رجوع به تازه رو شود، مرحوم وحید دستگردی روتازه را در بیت ذیل از نظامی، تازه سکه معنی کرده است:
دادمش نقدهای روتازه
چیزهایی برون ز اندازه.
(هفت پیکر ص 152)
لغت نامه دهخدا

رودابه

رودابه
فرزند تابان، زن پسرزا، نام قلعه ای در غرب ایران، مرکب از رود (فرزند) + آبه (روشنی)، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سیندخت و مهراب کابلی، همسر زال زر و مادر رستم پهلوان شاهنامه
رودابه
فرهنگ نامهای ایرانی

دروازه

دروازه
دو یا چند لنگه دروازه که روی لامپ نوردهی نصب می شود و کار آن جهت دادن به نور، خلق سایه و جلوگیری از تابش مستقیم نور به عدسی دوربین فیلمبرداری است.
دروازه
فرهنگ اصطلاحات سینمایی