معنی رمباندن - فرهنگ فارسی عمید
معنی رمباندن
- رمباندن
- خراب کردن و روی هم ریختن، خراب کردن سقف یا دیوار و مانند آن
تصویر رمباندن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با رمباندن
رمباندن
- رمباندن
- خراب کردن. روی هم ریختن و خراب کردن دیوار و امثال آن
لغت نامه دهخدا
لمباندن
- لمباندن
- غذایی نرم (مانند پلویا نان) را باعجله و حرص و نیم جویده فرو دادن: خلاصه هزار کار سیاه و سفید میکند که بگانم فقط یکیش از دست جلال ساخته باشد: لمباندن
فرهنگ لغت هوشیار
لمباندن
- لمباندن
- لُنْباندن. چیزی نرم مانند پلو و نان را با لقمۀ بزرگ نیم جویده فرودادن
لغت نامه دهخدا