جدول جو
جدول جو

معنی دانش بهر

دانش بهر
آنکه بهره و نصیب از علم و فضل دارد، بابهره از دانش، دانشمند، برای مثال هر پزشکی که بود دانش بهر / آمده بر امید شهربه شهر (نظامی۴ - ۶۹۶)
تصویری از دانش بهر
تصویر دانش بهر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دانش بهر

دانش بهر

دانش بهر
دارای بهره از دانش. بانصیب از علم. از دانش بابهره. بهره دار از دانش. بهره مند از علم:
هر پزشکی که بود دانش بهر
آمده بر امید شهر بشهر.
نظامی.
باز می جست در ولایت و شهر
خبر از مردمان دانش بهر.
میرخسرو
لغت نامه دهخدا

دانش آور

دانش آور
حامل علم، عرضه کننده دانش و علم و فضل، عالم، دانشمند
دانش آور
فرهنگ لغت هوشیار

دانش سار

دانش سار
جای علم و دانش، جایی که در آن علم و حکمت فراوان باشد، دانشگاه
دانش سار
فرهنگ فارسی عمید

دانش سار

دانش سار
محل دانش. (انجمن آرا) (آنندراج). دانشکده. (ناظم الاطباء) ، کثرت علم زیرا که زار و سار جای انبوه بودن چیزی است. (آنندراج) (انجمن آرا). جایی که در آن حکمت فراوان باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

دانش آور

دانش آور
آورندۀ دانش. حامل علم. عرضه کننده دانش و علم و فضل. عالم. دانشمند:
آن دانش آوری که رزین فهم فیلسوف
در بحر دانشش نتواند زدن شنا.
اسدی
لغت نامه دهخدا

دانش خر

دانش خر
خریداردانش. خریدار علم. طالب و خواستار علم:
محمودهمت آمد، من هندوی ایازش
کز دوردولتش بِه ْ دانش خری ندارم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

دانش بک

دانش بک
از شاعران متأخر عثمانی و از مردم استانبول است. او را دیوانی است اندک شعر. به سال 1145 هجری قمری درگذشته است و این بیت از اوست:
گورمدم گیتد کجه هجران ایچره صبح وصلتی
اول میه خوابیده نک بختم شب یلداسیدر.
(قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا