جدول جو
جدول جو

معنی خودتراش

خودتراش
آلتی کوچک با تیغ تیز برای تراشیدن ریش و موهای بدن، مدادتراش
تصویری از خودتراش
تصویر خودتراش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خودتراش

خودتراش

خودتراش
اسبابی که با آن ریش و سبیل را می تراشند، ماشین اصلاح
خودتراش
فرهنگ فارسی معین

خودفروش

خودفروش
آنکه خود را در معرض استفاده شهوت کسان قرار دهد و از آنجا کسب معاش کند، متکبر خود پرست
فرهنگ لغت هوشیار

خوش تراش

خوش تراش
نیکو تراشیده: بلور خوشتراش مجسمه خوش تراش، خوش شکل زیبا اندام خوش تراش
فرهنگ لغت هوشیار

خوش تراش

خوش تراش
ویژگی آنچه خوب تراش خورده است، کنایه از ویژگی آنکه اندام زیبا و متناسب دارد، خوش اندام
خوش تراش
فرهنگ فارسی عمید

خودفروش

خودفروش
روسپی، خودنما، خودستا، لاف زن، برای مِثال بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بُوَد / خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست (حافظ - ۱۶۰)
خودفروش
فرهنگ فارسی عمید

خودفروش

خودفروش
آن که خود را در معرض استفاده شهوت دیگران قرار دهد و از این طریق کسب معاش کند، فاحشه، روسپی
فرهنگ فارسی معین