جدول جو
جدول جو

معنی خم

خم
قسمت دارای پیچیدگی در معبر، پیچ، کج، خمیده، بن مضارع خمیدن، چین و شکن زلف، گیسو، کمند و مانند آن، پیچ و تاب، طاق ایوان و عمارت، خانۀ زمستانی، خمیدگی
خم اندر خم: پیچ در پیچ، شکن در شکن
خم خوردن: خم شدن، کج شدن، تا شدن
خم دادن: خم کردن، کج کردن، تا دادن، خم شدن، کج شدن، تا شدن
خم و چم: کنایه از عشوه و ناز، فوت و فن
تصویری از خم
تصویر خم
فرهنگ فارسی عمید