جدول جو
جدول جو

معنی خال کوبی

خال کوبی
خال کوبی، خال یا نقش و نگاری که با یک مادۀ رنگی و سوزن در پوست بدن ایجاد می کنند، کبودی، وشم
تصویری از خال کوبی
تصویر خال کوبی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خال کوبی

خال کوبی

خال کوبی
عملی است که بدان بشرۀ آدمی را نگارین کنند بصور گلهاو یا حیوان و یا حروف، و آن بوسیلۀ آجیدن بشره با سوزن و نیل پاشیدن بجای آجده باشد، کبودزنی، وَشم
لغت نامه دهخدا

خالکوبی

خالکوبی
خال کوبی، خال یا نقش و نگاری که با یک مادۀ رنگی و سوزن در پوست بدن ایجاد می کنند، کَبودی، وَشم
خالکوبی
فرهنگ فارسی عمید

خال کوب

خال کوب
آنکه با سوزن بدن انسان را خال میکوبد، کبودی زن، واشِم، واشِمَه
لغت نامه دهخدا