جدول جو
جدول جو

معنی حادثه جو

حادثه جو
آنکه دائم در پی وقایع و حوادث تازه است و از آن ها باک ندارد
تصویری از حادثه جو
تصویر حادثه جو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با حادثه جو

حادثه جو

حادثه جو
آن که همواره در پی حوادث و وقایع تازه است، آن که از مخاطرات نترسد
حادثه جو
فرهنگ فارسی معین

حادثه جو

حادثه جو
و حادثه جوی، آنکه از حوادث و پیش آمدها نفع جستن خواهد.
لغت نامه دهخدا

حادثه جو

حادثه جو
غوغاطلب، فتنه جو، ماجراجو، ماجراطلب، واقعه طلب، غوغایی، فتنه انگیز، مخاطره جو، مخاطره طلب
متضاد: سلیم، سلیم النفس، مصلح، مصلحت جو، آرامش طلب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

حادثه جویی

حادثه جویی
فتنه انگیزی، فتنه جویی، ماجراجویی، ماجراطلبی، واقعه طلبی، غوغاطلبی، مخاطره جویی، مخاطره طلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد