جدول جو
جدول جو

معنی چشم شور

چشم شور
چشمی که اگر با نظر اعجاب و تحسین به کسی یا چیزی نگاه کند به آن چشم زخم می زند و آسیب می رساند
تصویری از چشم شور
تصویر چشم شور
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چشم شور

چشم شور

چشم شور
چشم بد که زود اثر کند. (آنندراج). چشمی که بچیزها چشم زخم زند. (فرهنگ نظام). چشمی که بشوری و چشم زخم زنی مشهور است و اشخاص یا اشیاء را به نگاه خود آسیب رساند. دیدۀ شور. نظر شور. نگه شور:
آبی جز آب تیغ که از چشم شور خلق
لب تشنه را گره نشود در گلو کجاست.
صائب (از آنندراج).
، چشم حسود. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

چشم شور

چشم شور
در تداول عامه، آلتی برای شست و شوی چشم. لهجۀ عامیانۀ چشم شوی. ظرفی از بلور یا غیر آن که دهانه اش بفراخی چشمی عادیست، و در آن داروی مایع ریزند و چشم را بدان شویند. ظرف چشم شویی. رجوع به چشم شوی و چشم شوری و چشم شویی شود
لغت نامه دهخدا

چشم شوی

چشم شوی
آن کس که چشم خود را شست و شو دهد، دارویی که بدان چشم را شست و شو دهند، ظرفی مخصوص شست و شوی چشم
فرهنگ لغت هوشیار

چشم آور

چشم آور
تعویذی که جهت محافظت از چشم بد بر کسی و یا بر جائی آورند، اسب چشم سبز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

چشمه شور

چشمه شور
دهی است جزء دهستان فمرود بخش حومه شهرستان قم که در 60 هزارگزی شمال قم و 8 هزارگزی خاوری راه شوسۀ قم به تهران واقع است و 50 تن سکنه دارد. آبش از چشمۀ لب شور. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، شترداری و هیزم کشی و راهش مالرو است. اهالی این آبادی از طایفۀشاهسون می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

چشم مور

چشم مور
چشم موری و سر موری. اشیاء خرد و ریزه. (آنندراج) ، کاغذ و جز آن که برآن افشان بسیار خرد و ریزه کرده باشند. (آنندراج). رجوع به چشم موری شود
لغت نامه دهخدا

چشم شوخ

چشم شوخ
چشم گستاخ. دیدۀ شوخ. چشم بی حیا. چشم سفید:
ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست
که چشم شوخ من از عاشقی حذر گیرد.
سعدی
لغت نامه دهخدا