جدول جو
جدول جو

معنی چرخاب

چرخاب
چرخی که به قوۀ آب حرکت کند، چرخی که آب آن را بگرداند، گرداب
تصویری از چرخاب
تصویر چرخاب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چرخاب

چرخاب

چرخاب
چرخی که آب آنرا میگرداند. (ناظم الاطباء) ، چرخ آب کشی. چرخ چاه. دولاب. چرخ دولاب، گرداب. (آنندراج). خربله و گرداب. (ناظم الاطباء) :
ز تاب مهر سرکرده لب آب
هزاران چرخیات از بهر چرخاب.
منیر (در تعریف گرما، از آنندراج).
رجوع به چرخ و چرخ آب کشی و چرخ چاه و چرخ دولاب شود
لغت نامه دهخدا

چرخاب

چرخاب
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’اسم یکی از محلات قدیم اصفهانست که در استیلای افاغنه خراب شده’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 218)
دهی از دهستان براآن، بخش حومه شهرستان اصفهان که در خاور شهر واقع و جزء اصفهان است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

سرخاب

سرخاب
سهراب، گلگون، شاداب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر رستم پهلوان شاهنامه و تهمینه
سرخاب
فرهنگ نامهای ایرانی

سرخاب

سرخاب
ماده ای سرخ رنگ که زنان بگونه خود مالند گلگونه غازه، نوعی مرغابی سرخ رنگ خرچال شوار شوال، شراب لعلی، خون
فرهنگ لغت هوشیار