معنی جهان داری جهان داری پادشاهی، مربوط به پادشاه، در علوم سیاسی سلطنتی، سمت پادشاه، شاهی، سلطنت تصویر جهان داری فرهنگ فارسی عمید
جهان دار جهان دار خداوند، دارندۀ جهان، نگهبان جهان، کنایه از قدرتمند، پادشاه عادل و عاقل که مملکت خود را خوب اداره کند فرهنگ فارسی عمید
میان داری میان داری میان دار بودن، شاخص و رهبر بودن در میان جمعیمیان داری کردن: کنایه از در میان جمعی خود را شاخص نمودن و جلب توجه کردن، برای مِثال میان نداری و دارم عجب که هر ساعت / میان مجمع خوبان کنی میان داری (حافظ - ۸۸۸) فرهنگ فارسی عمید