جدول جو
جدول جو

معنی تادانه

تادانه
داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته
تاغوت، تا، ته، تی، تادار، ته دار، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
تصویری از تادانه
تصویر تادانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تادانه

تادانه

تادانه
حبیب اﷲ ثابتی در کتاب درختان جنگلی ایران نام درخت داغداغان را در لاهیجان تادانه ضبط کرده است ولی غالباً این درخت را در لاهیجان و اطراف بنام ’تو’ خوانند. به لغت دیلم حب الزلم است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه). تا. داغداغان. توغدان. این اسامی در جنگلهای شمالی ایران بدون تشخیص و فرق به سه قسم درخت خانوادۀ سلتیس داده میشود
لغت نامه دهخدا

تاوانه

تاوانه
تاب خانه، خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوخانه
تاوانه
فرهنگ فارسی عمید

تالانه

تالانه
شَلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، شَکیر، رَنگینا، تالانَک، شَفرَنگ، شَلیر، شَفترَنگ، مالانَک، رَنگینان
تالانه
فرهنگ فارسی عمید