جدول جو
جدول جو

معنی به چشم کردن

به چشم کردن
چشم زدن، چشم زخم به کسی رساندن، با چشم شور به کسی نظر کردن و به او آسیب رساندن، بستن و باز کردن پلک ها، اشاره کردن با چشم، ترس و بیم داشتن، بیمناک بودن از کسی یا چیزی
تصویری از به چشم کردن
تصویر به چشم کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با به چشم کردن

بچشم کردن

بچشم کردن
بچشم آوردن. اعتنا به شأن چیزی کردن. (آنندراج). وقع و وقارنهادن. (غیاث اللغات). نشان کردن. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا