معنی بخته
- بخته
- فربه، چاق، پرورش یافته، گوسفند نر سه یا چهارساله،
برای مثال چو گرگ باش که چون درفتد میان رمه / چه میش چه بره دندانش را چه بخته چه شاک ، پوست کرده، هرچه پوست آن را کنده باشند مانند ماش، نخود، کنجد، بره و گوسفند(سوزنی - ۵۹)
بخته کردن: پوست کردن، پوست کندن
