جدول جو
جدول جو

معنی باشنگ

باشنگ
خوشۀ انگور آویزان از تاک، برای مثال چو مشک بویا لیکنش نافه بوده ز غژم / چو شیر صافی و پستانش بوده از باشنگ (عسجدی - لغت نامه - باشنگ)، خوشۀ انگور که بر تاک خشک شده باشد، خیار درشت تخمی
تصویری از باشنگ
تصویر باشنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باشنگ

باشنگ

باشنگ
خوشۀ انگور آویزان ازدرخت را گویند عموماً. (برهان قاطع) (هفت قلزم) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوشۀ انگور بود. (لغت فرس اسدی). خوشۀ آویزان از درخت. (انجمن آرای ناصری). خوشۀ انگور که برتاک باشد. (معیار جمالی) :
چو مشک بویا، لیکنش نافه بوده ز غژم
چو شیر صافی و پستانش بوده از باشنگ.
عسجدی (از فرهنگ اسدی).
تو گفتی سیه غژب باشنگ بود
و یا در دل شب شباهنگ بود.
اسدی (از انجمن آرا و آنندراج).
لغت نامه دهخدا

بالنگ

بالنگ
نوعی از ترنج میباشد که بسیار شیرین و نازک و با آن مربا میسازند
بالنگ
فرهنگ لغت هوشیار

پاشنگ

پاشنگ
باشنگ، خوشۀ انگور آویزان از تاک، خوشۀ انگور که بر تاک خشک شده باشد
پاشنگ
فرهنگ فارسی عمید