معنی آهخته
- آهختهآهِختِه
- برآورده، بیرون کشیده شده، قد کشیده، برهیخته، آهنجیده، برکشیده، فراهیخته، آخته، آهیخته، آهازیده برای مثال غمزۀ ساقی به یغمای خرد آهخته تیغ / زلف جانان از برای صید دل گسترده دام (حافظ - ۶۲۲)برآورده، بیرون کشیده شده، قد کشیده، بَرهیختِه، آهَنجیدِه، بَرکِشیدِه، فَراهیختِه، آختِه، آهیختِه، آهازیدِه برای مِثال غمزۀ ساقی به یغمای خرد آهخته تیغ / زلف جانان از برای صید دل گسترده دام (حافظ - ۶۲۲)
فرهنگ فارسی عمید