معنی آویختن تصویر آویختن آویختنآویختَن آویزان کردن، آویخته ساختن، آویزان شدن، آویخته شدنبه چیزی چنگ انداختن، به چیزی متوسل شدنجنگ کردن، گلاویز شدنآویزان کردن، آویخته ساختن، آویزان شدن، آویخته شدنبه چیزی چنگ انداختن، به چیزی متوسل شدنجنگ کردن، گلاویز شدن فرهنگ فارسی عمید