معنی آسمند آسمند دروغ گو، فریب دهندهسرگشته، حیران، هامی، کالیوه رنگ، کالیوه، واله، گیج و گنگ، سرگردان، گیج، آسیون، کالیو، پکر، خلاوه، مستهام، گیج و ویج تصویر آسمند فرهنگ فارسی عمید