جدول جو
جدول جو

معنی الفنج

الفنج
اندوزنده، پسوند متصل به واژه به معنای گرد کننده، برای مثال ز الفنج دانش دلش گنج بود / جهان دیدۀ دانش الفنج بود (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۰) ذخیره کردن، اندوختن
تصویری از الفنج
تصویر الفنج
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با الفنج

الفنج

الفنج
گرد آوری اندوختگی، در کلمات مرکب بجای (الفنجنده) آید: دانش الفنج
الفنج
فرهنگ لغت هوشیار

اسفنج

اسفنج
جانوری است گیاه شکل که در ته دریا به صورت دسته های چسبیده به سنگ ها زندگی می کند، دارای سوراخ ها و شکاف های بسیاری است. ابرکهن و ابرمرده نیز گفته می شود
فرهنگ فارسی معین

اسفنج

اسفنج
فرآوردۀ طبیعی یا مصنوعی سلولزی یا پلاستیکی با حالت کشسانی و جاذب آب که برای تشک، بالش، شستشو و مانندِ آن به کار می رود، در علم زیست شناسی از جانوران گیاهی شکل دریایی که از ساده ترین جانوران پرسلولی ساکن است
فرهنگ فارسی عمید