جدول جو
جدول جو

معنی الباد

الباد
پنبه زن، آنکه پنبه را با کمان می زند تا از هم باز شود، ندّاف، پنبه بز، حلّاج، پنبه وز
تصویری از الباد
تصویر الباد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با الباد

الباد

الباد
جمع بلد، خوی گیری ها خوی گیر نهادن، ماندگار شدن، چسبانیدن، پشم برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار

الباد

الباد
در پی کردن جامه را. (منتهی الارب). وصله زدن جامه.
لغت نامه دهخدا

الباد

الباد
پنبه زن. حلاج. (برهان) :
نروی مشتۀ البادی در کون کنمت
بهجا گفتن از این مجلس بیرون کنمت.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

الباد

الباد
جَمعِ واژۀ لبد. (منتهی الارب). رجوع به لبد شود
لغت نامه دهخدا

الیاد

الیاد
ایلیاد، به یاد ایل، ال (ترکی) + یاد (فارسی)، نام منظومه ای منسوب به هومر
الیاد
فرهنگ نامهای ایرانی

گلباد

گلباد
داری بوی گل، کلباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی
گلباد
فرهنگ نامهای ایرانی