ابن ابرهه از ملوک یمن و ملقب به ذوالاذعار است. مؤلف مجمل التواریخ والقصص آرد: ملک افریقیس بن ابرهه اربع و ستین سنه چون پادشاه گشت هزارهزار مرد فراز آورد و ناحیت مغرب و بربر سرتاسر بگرفت و شهر افریقیه بنا نهاد بنام خویش و چندانکه در آن حدود آبادان بود بگرفت، هرچه برده آورد افریقیه اندر بداشت و شهری آباد گشت. و حمزۀ اصفهانی گوید: ذوالاغار (ذوالازعار) برادر افریقیس بوده است و بیست وپنج سال پادشاهی بکرد تا ملک بهداد رسید. و در سیر ’ذوالاذعار’ خود افریقیس را گوید و هم افریقیس بود که به امر ابرهه پدر خود بجنگ فرزندان وبار رفت و در سیرالملوک گوید که دهن و چشم ایشان (فرزندان وبار) بر سینه بود از سخط ایزدتعالی نعوذ به. و افریقیس بعضی از ایشان را هلاک و غلبه نتوانست کردن. (از مجمل التواریخ والقصص صص 155- 158)
گیاهی با ساقۀ بلند، برگ های بسیار سبز، میوه ای سیاه رنگ به اندازه خیار، گل های زرد رنگ و ریشه ای شبیه ترب کوچک که در طب قدیم به عنوان داروی مُقَیی و مسهل به کار می رفته، ترب صحرایی
شهرستان، یکی از شهرستانهای استان آذربایجان و محدود است از شمال به رود خانه ارس و از جنوب به بخش شبستر و میشوداغ و کوه علمدار و از شرق به بخش ورزقان و از غرب به بخش ایواوشی و ولدیان. (خط الرأس کوه علی باشی آقداغ). این شهرستان از نظر تقسیمات کشوری از 3 بخش تشکیل یافته است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)