معنی اتباع اتباع پیروی کردن، در پی رفتن و رسیدن به کسی، اطاعت کردنآوردن کلمه ای بی معنی یا بامعنی دنبال کلمۀ دیگر که شبیه و هم وزن آن باشد یا به آن مربوط باشد مانند رخت و پخت تصویر اتباع فرهنگ فارسی عمید