منسوب به یقین و حکماً و البته و از روی علم و دانایی و به طور اطمینان و تحقیق. (ناظم الاطباء). حتمی: امور یقینی، امور قطعی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یقین شود، (اصطلاح منطق) اعتقادی بود جازم مطابق. اعتقاد جازم مرکب بود از تصدیقی مقارن تصدیقی دیگر به امتناع نقیض تصدیق اول. (از اساس الاقتباس ص 360)
هروی یا هراتی. نسبت او به یزد اشتباه است. یقینی از شعرای معاصر جامی شاعر سلطان حسین میرزا بود و به فارسی و ترکی اشعار دل انگیز دارد. بیت زیر از اوست: صبحی که دم به مهر نزد یک نفس تویی نخلی که بر نخورد از او هیچکس تویی. (از فرهنگ سخنوران) (از صبح گلشن ص 616) عمادزاده. متوفی به سال 976 هجری قمری او راست دیوانی به ترکی. (یادداشت مؤلف)
بدون شک و بی گمان و محقق و به طور تحقیق و به راستی و به درستی و البته و بی شبهه. (ناظم الاطباء). قطعاً و حتماً و بی شبهه و بی گمان و به طور قطع و یقین. (یادداشت مؤلف)