جدول جو
جدول جو

معنی یار غار

یار غار
کنایه از یار و دوست موافق و وفادار، در اصل لقب ابوبکر خلیفۀ اول است که وقتی حضرت رسول قصد هجرت از مکه به مدینه کرد همراه آن حضرت رفت و در سر راه سه روز میان غاری در خدمت آن حضرت بود
تصویری از یار غار
تصویر یار غار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با یار غار

یار غار

یار غار
یار گاباره یار شکاف گواژ ابوبکر از یاران پیامبر اسلام (ص)
یار غار
فرهنگ لغت هوشیار

یار غار

یار غار
لقب ابوبکر که هنگام هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه همراه آن حضرت در غار رفت، مجازاً، دوستی که انسان را در سختی تنها نمی گذارد
فرهنگ فارسی معین

خار دار

خار دار
چیزی که دارای خار و شوک باشد خار آور سیم خار دار، کرمی که در مصر و هندوستان زیاد دیده میشود و از مهمترین آفات پنبه است
فرهنگ لغت هوشیار

خار خار

خار خار
خارش تن، تعلق خاطرکه ضمیر آدمی را بر طلب و کنجکاوی وا دارد خلجان اضطراب
فرهنگ لغت هوشیار

تار تار

تار تار
پاره پاره، چاک چاک، تکه تکه، ریش ریش، قاچ قاچ، ریز ریز، لَخت لَخت، شَرحه شَرحه
تار تار
فرهنگ فارسی عمید

زار زار

زار زار
با سوز و اندوه شدید مثلاً زار زار گریستم
زار زار سوختن: به خواری و زبونی آتش گرفتن و سوختن
زار زار کشتن: با ذلت و خواری و زبونی کشتن
زار زار نالیدن: ناله کردن از سوز دل، سخت نالیدن، برای مِثال بلبلی زار زار می نالید / بر فراق بهار وقت خزان (سعدی۲ - ۶۶۲)
زار زار
فرهنگ فارسی عمید