معنی هطل - فرهنگ فارسی عمید
معنی هطل
- هطل
- باران پیاپی که با قطره های درشت باشد، ابری که پیوسته ببارد
تصویر هطل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هطل
هطل
- هطل
- نم نم باران، اشک ریزان باران سست پیوسته، باران پیاپی که دارای قطرات بزرگ متفرق باشد، اشک پیاپی، باران هطل باریدن آسمان، اشک راندن چشم. (باران) پیوسته ومداوم. توضیح لامعی دربیت ذیل بصورت هطل آورده: (جایی همی بینم خراب اندرمیان اوسحاب آتش زده کاه کراب ازقوت برق وهطل)، (ابر) که پیوسته بارد
فرهنگ لغت هوشیار
هطل
- هطل
- جَمعِ واژۀ هاطل. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به هطل و هاطل شود
لغت نامه دهخدا
هطل
- هطل
- دیمه هطل، باران پیوسته. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
هطل
- هطل
- مطر هطل، باران پیوسته. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
- سحاب هطل، ابر پیوسته بارنده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
بطل
- بطل
- دلاور وبا قدرت ناچیز وفاسد گشتن چیزی ناچیز وفاسد گشتن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار